سر دار شهید حسینقلی علایی
در سال 1361 بعد از گرفتن دیپلم بعضویت رسمی سپاه در آمد با توجه به سوابق فعالیتش
در بسیج و پایگاه های مقاومت و یک فرد شناخته شده بود مسئولین برای جذب ایشان تلاش
بیشتری کردند با توجه به خلوص و صداقت ایشان و جهه و اعتبارش در میان مردم او را در
واحد بسیج بعنوان مسئول سازماندهی و جذب نیروهای مردمی مشغول بکار نمودند برادر علایی
در جذب و اعزام نیروهای بسیجی تلاش شبانه روزی داشت و خود بارها بهمراه بسیجیانش به جبهه
نور علیه ظلمت اعزام گردید و در عملیاتها شرکت داشت و با توجه به نیاز این شهرستان به وجود شان
از لشگر فراخوانده شد ودر شهرستان پارسا اباد بعنوان فرمانده بسیج مشغول گردید و با توجه به اینکه
خود عاشق شهادت بود در یک اعزام بهمراه بسیجیانش به لشگر رفت و در رده فرماندهی پیاده گردانها بعنوان فرمانده گروهان مشغول خدمت شد تا اینکه در عملیات کربلای پنج در جنوب کشور بدرجه رفیع شهادت نایل آمد
بیاد دارم در تشیع جنازه این سردار همه مردم و خصوصا" همه بسیجیان در شهر و روستا حضور داشتند
و عین شعار خود جوش بسیجیانرا بیاد دارم که می گفتند :
بسیجی بپا خیز فرمانده ات شهید شد
و همچنانکه حضور فیزیکی اش در میان مردم باعث اعتبار و جذب بود پیکر شهیدش هم باعث دگرگونی شد
خیلی از بسیجیان هم قسم شدند و در اولین کاروان به جبهه اعزام شدند تا رهرو خوبی بر فرمانده شان باشند
علایی هم حیاتش باعث رونق بود هم شهادتش ..شهادتش اعتبار بیشتری داشت تا نشان دهد مسئولین جنگ خود نیز عامل گفتار هستند و با شهادتش نشان داد همچنانکه در سخنرانی ها از عشق و شهادت سخن می گفت خود عملا" در میدان نبرد به آغوش شهادت رفت و به سالار خود اقتداء کرد و شربت شهادت را نوش کرد
در این شهر ستان هیچ مرد و زن و جوون و … نیست با نام و افتخارات این سر دار دلسوز آشنایی نداشته باشد
یاد و خاطره اش گرامی باد